آیةالله میرجهانی صاحب ملکات فاضله و محاسن والای اخلاقی بود، عارفی وارسته، فقیهی زاهد و بزرگوار و پیوسته مشغول تحقیق، تألیف و ارشاد و هدایت مردم بود. کارهایش خالصانه بود و رنگ و صبغه الهی داشت؛ و اندک شائبه ناخالصی را بر نمی تافت.
مکارم اخلاق
ایشان بسیار مقید بودند که ولو با زحمت بسیار از مهمان پذیرایی کنند در حالیکه خیلی مواقع کسی نبود در امر پذیرایی کمکشان کند.
آیة الله سیدابوالحسن مهدوی می فرمودند:
خدمتشان که می رسیدیم بیان می کردیم که ما برای پذیرایی نیامده ایم ولی علامه خودشان می رفتند چایی می ریختند و می آوردند.
زمانی علامه مریض بودند و حضرت آیة الله ناصری برای عیادت ایشان تشریف آورده بودند ما ( راوی حکایت ) نیز آنجا بودیم .
آیة الله ناصری برای تسکین ایشان فرمودند:
اگر امام زمان می خواستند می توانستند شما را شفا دهند
(کنایه از این که امام زمان از حال شما اطلاع دارند و صبر شما مورد رضایت ایشان است)
آیة الله میرجهانی در جواب فرمودند:
الحمدلله.
علامه مدت زمانی که در اصفهان بودند، اهتمام زیادی به گرامیداشت اعیاد مذهبی داشتند و در منزلشان اقدام به تشکیل مجالس مذهبی می کردند و هم چنین عصرهای جمعه هر هفته مجلس توسل نیز داشتند.
از جمله اعیادی که آقا اهمیت بسزایی به آن می دادند و مورد توجه ایشان بود، عیدالزهرا (سلام الله علیها) مصادف با نهم ربیع الاول بود.
علامه در این روز مبارک برخلاف بقیه مجالس، کلیه شرکت کنندگان در مجلس را مشایعت می کردند.
هر چند علامه شیفته و علاقمند به تمام اهلبیت و حضرت صاحب الامر( ع) بودند، اما ارادت و احترام خاصی نسبت به کریم آل طه حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) داشتند و ایام ولادت و شهادت این ابر مرد مظلوم دنیای اسلام را ارج می نهادند.
علامه می فرمودند:
خود حضرت امام حسین (علیه السلام) ، نیز شیفته امام حسن علیه السلام بوده است.
لازم به ذکر است که آیه الله میرجهانی خودشان هم از سادات حسنی بودند.
اینجانب محمد حسن میرجهانی برای تذکر به برادران دینی خود وکسانی که می خواهند مؤمن باشند و طالب تزکیه نفس اند، به حکم(فذکر ان نفعت الذکری) تذکر می دهم.
امید است آنانی که حقیقتا از خدا می ترسند، متذکر شوند و برای آراسته شدن به حلیه تذکر و تزکیه تارک صفات و اعمال زیرگردند:
1 - ترک کفر نمایند. 2 - شریک برای خدا قرار ندهند در عبادت. 3 - فاسق و عاصی خدا نباشند.
4 - تابع خواهش دل خود نباشند. 5 - برای ریا و نمایش کار خیر نکنند. 6 - متکبر نباشند.
7 - کینه یکدیگر را نداشته باشند. 8 - معجب به نفس خود نباشند. 9 - حسود نباشند.
10 - خلق را به سبب مصیبتی که برایشان وارد شده، سرزنش نکنند. 11 - با خلق خدا دشمنی نکنند مگر برای خدا.
12 - در کاری که حد ایشان نیست، وارد نشوند و بی باکی نکنند. 13 - گمان بد به خدا نبرند.
14 - از فال بد زدن اجتناب کنند که دلیل شرعی ندارد. 15 - بخیل نباشند. 16 - تنگی به خود ندهند.
17 - در زندگی اسراف نکنند. 18 - مال را در مصرفی که خدا نخواسته مصرف نکنند.
19 - محبت مال حرام را نداشته باشند. 20 - در عبادات کسل نباشند. 21 - بطالت نداشته باشند.
22- بی تامل در کاری وارد نشوند. 23 - ترشروئی نکنند. 24 - دل سنگ نباشند. 25 - بی حیا نباشند.
26 - جزع و فزع نکنند. 27 - کفران نعمت نکنند. 28 - تندخو نباشند.
29 - از بغض و دشمنی به علما و حمله به شرع اجتناب نمایند. 30 - جری بر خدا نباشند.
31 - خود را ایمن از عذاب و سخط خدا ندانند. 32 - از ضرر مالی تاسف نخورند. 33 - در امر دین ضعیف نباشند.
34 - عیاش نباشند. 35 - خفیف(یعنی سبک) نباشند. 36 - معاند نباشند.
37 - در حق مکابره نکنند. 38 - انکار حق نکنند. 39 - تمرد از حق نکنند.
40 - شرور نباشند. 41 - اهل طمع نباشند. 42 - خمود و دل مرده نباشند.
43 - اصرار بر گناه و لو صغیره باشد، نداشته باشند. 44 - غضب بیجا نکنند. 45 - برای غیر دین حمیت نکشند.
46 - مایوس از رحمت خدا نباشند. 47، 48 و49 - از محبت ظلمه و فسقه و کفره و دوستی با ایشان اجتناب کنند.
50 - از بغض اشخاص صالح اجتناب کنند. 51 - از نمامی و خبرچینی اجتناب کنند. 52 - سر مردم را فاش نکنند.
53 - کسی را سخریه نکنند. 54 - زخم زبان به کسی نزنند. 55 - مردم را سبک نکنند.
56 - مردم را حقیر نشمارند. 57، 58 و59 - از لعن و سب و شتم در غیر مواردی که شرع استثناء کرده، اجتناب کنند.
60 - آنچه را که قبیح است، به اسم صریح ذکر نکنید. 61 - طعن در نسب مردم نزنید مگر برای مصلحت شرعیه.
62 - طعن در کلام غیر نزنید مگر برای اظهار حق. 63 - بی جهت با کسی دعوا و نزاع نکنید. 64 - خوض در باطل نکنید.
65 - نفاق زبانی با کسی نکنند. 66 - بین متخصامین به دو زبان سخن نگویند. 67 - شفاعت بدکاران را نکنند.
68 - پشتیبانی و کمک از باطل نکنند. 69 و 70 - امر به منکر و نهی از معروف نکنند.
71 - در سخن گفتن درشتی نکنند. 72 - سؤال و تفحص از عیبهای مردم نکنند. 73 - دعای خیر برای بقای ظالم نکنند.
74 - میل و رکون به ظالم پیدا نکنند. 75 - کمک ظالم نکنند حتی در امور مباحه بلکه در امور مستحبه.
76 - در مساجد متکلم به کلام دنیا نشوند. 77 - اسم شکنی از مردم نکنند و به لقب زشت آنها را نخوانند.
78 - برخبر فاسق پیش از تجسس در راست و دروغ بودن آن ترتیب اثر ندهند. 79 - از قسم خوردن زیاد اجتناب کنند و لو قسم راست باشد.
80 - رد عذر برادر دینی ننمایند، بلکه مطلقا قبول کنند چه عذر او راست باشد یا دروغ.
81 - متشابهات قرآن را تفسیر به رای نکنند برای فتنه جوئی. 82 - قطع کلام غیر ننمایند مگر برای مصلحت شرعیه.
83 - تابع رد کلام متبوع خود ننمایند و مخالفت او نکنند مگر این که کلام متبوع مخالف شرع باشد و متابعت او طاعت مخلوق و معصیت خالق باشد.
84 - درگوشی در مجلسی که ثالثی باشد، سخن نگویند مگر امر به صدقه یا معروفه یا اصلاح بین دو نفر.
85 - با زن جوان نامحرم سخن نگویند مگر برای ضرورت شرعی. 86 - اهل معصیت را به طریق معصیت دلالت نکنند.
87 - فاحشه را شهرت ندهند. 88 - شیوع فواحش و منکرات را در میان مؤمنین و مسلمین دوست نداشته باشند.
89 - مزاح و شوخی که منجر به خصومت و دشمنی و بدی شود یا در شرع ممنوع باشد، نکنند. 90 - حرف بی معنی و بیهوده نگویند.
91 - افساد بین آقا و نوکر یا زن و شوهر نکنند. 92 - کتمان شهادت نکنند. 93 - شهادت دروغ و ناحق ندهند.
94 - نسبت زنا به زنهای عفیفه ندهند. 95 - بدگوئی از مردگان نکنند. 96 - به حکام خوب، بد نگویند.
97 - ترک دعا به مصلحت سلطان نکنند. 98 - کتمان علم نکنند مخصوصا وقتی که بدعتی در دین ظاهر شود.
99 - به خدا و رسول و امام نسبت دروغ ندهند. 100 - کلامی نگویند که مفسده آن بزرگ و موجب ضرر بشود.
منابع :
پایگاه حوزه نت
پایگاه اخلاق
شیعه نیوز
نظر |
آیةالله میرجهانی صاحب ملکات فاضله و محاسن والای اخلاقی بود، عارفی وارسته، فقیهی زاهد و بزرگوار و پیوسته مشغول تحقیق، تألیف و ارشاد و هدایت مردم بود. کارهایش خالصانه بود و رنگ و صبغه الهی داشت؛ و اندک شائبه ناخالصی را بر نمی تافت.
مکارم اخلاق
ایشان بسیار مقید بودند که ولو با زحمت بسیار از مهمان پذیرایی کنند در حالیکه خیلی مواقع کسی نبود در امر پذیرایی کمکشان کند.
آیة الله سیدابوالحسن مهدوی می فرمودند:
خدمتشان که می رسیدیم بیان می کردیم که ما برای پذیرایی نیامده ایم ولی علامه خودشان می رفتند چایی می ریختند و می آوردند.
زمانی علامه مریض بودند و حضرت آیة الله ناصری برای عیادت ایشان تشریف آورده بودند ما ( راوی حکایت ) نیز آنجا بودیم .
آیة الله ناصری برای تسکین ایشان فرمودند:
اگر امام زمان می خواستند می توانستند شما را شفا دهند
(کنایه از این که امام زمان از حال شما اطلاع دارند و صبر شما مورد رضایت ایشان است)
آیة الله میرجهانی در جواب فرمودند:
الحمدلله.
علامه مدت زمانی که در اصفهان بودند، اهتمام زیادی به گرامیداشت اعیاد مذهبی داشتند و در منزلشان اقدام به تشکیل مجالس مذهبی می کردند و هم چنین عصرهای جمعه هر هفته مجلس توسل نیز داشتند.
از جمله اعیادی که آقا اهمیت بسزایی به آن می دادند و مورد توجه ایشان بود، عیدالزهرا (سلام الله علیها) مصادف با نهم ربیع الاول بود.
علامه در این روز مبارک برخلاف بقیه مجالس، کلیه شرکت کنندگان در مجلس را مشایعت می کردند.
هر چند علامه شیفته و علاقمند به تمام اهلبیت و حضرت صاحب الامر( ع) بودند، اما ارادت و احترام خاصی نسبت به کریم آل طه حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) داشتند و ایام ولادت و شهادت این ابر مرد مظلوم دنیای اسلام را ارج می نهادند.
علامه می فرمودند:
خود حضرت امام حسین (علیه السلام) ، نیز شیفته امام حسن علیه السلام بوده است.
لازم به ذکر است که آیه الله میرجهانی خودشان هم از سادات حسنی بودند.
اینجانب محمد حسن میرجهانی برای تذکر به برادران دینی خود وکسانی که می خواهند مؤمن باشند و طالب تزکیه نفس اند، به حکم(فذکر ان نفعت الذکری) تذکر می دهم.
امید است آنانی که حقیقتا از خدا می ترسند، متذکر شوند و برای آراسته شدن به حلیه تذکر و تزکیه تارک صفات و اعمال زیرگردند:
1 - ترک کفر نمایند. 2 - شریک برای خدا قرار ندهند در عبادت. 3 - فاسق و عاصی خدا نباشند.
4 - تابع خواهش دل خود نباشند. 5 - برای ریا و نمایش کار خیر نکنند. 6 - متکبر نباشند.
7 - کینه یکدیگر را نداشته باشند. 8 - معجب به نفس خود نباشند. 9 - حسود نباشند.
10 - خلق را به سبب مصیبتی که برایشان وارد شده، سرزنش نکنند. 11 - با خلق خدا دشمنی نکنند مگر برای خدا.
12 - در کاری که حد ایشان نیست، وارد نشوند و بی باکی نکنند. 13 - گمان بد به خدا نبرند.
14 - از فال بد زدن اجتناب کنند که دلیل شرعی ندارد. 15 - بخیل نباشند. 16 - تنگی به خود ندهند.
17 - در زندگی اسراف نکنند. 18 - مال را در مصرفی که خدا نخواسته مصرف نکنند.
19 - محبت مال حرام را نداشته باشند. 20 - در عبادات کسل نباشند. 21 - بطالت نداشته باشند.
22- بی تامل در کاری وارد نشوند. 23 - ترشروئی نکنند. 24 - دل سنگ نباشند. 25 - بی حیا نباشند.
26 - جزع و فزع نکنند. 27 - کفران نعمت نکنند. 28 - تندخو نباشند.
29 - از بغض و دشمنی به علما و حمله به شرع اجتناب نمایند. 30 - جری بر خدا نباشند.
31 - خود را ایمن از عذاب و سخط خدا ندانند. 32 - از ضرر مالی تاسف نخورند. 33 - در امر دین ضعیف نباشند.
34 - عیاش نباشند. 35 - خفیف(یعنی سبک) نباشند. 36 - معاند نباشند.
37 - در حق مکابره نکنند. 38 - انکار حق نکنند. 39 - تمرد از حق نکنند.
40 - شرور نباشند. 41 - اهل طمع نباشند. 42 - خمود و دل مرده نباشند.
43 - اصرار بر گناه و لو صغیره باشد، نداشته باشند. 44 - غضب بیجا نکنند. 45 - برای غیر دین حمیت نکشند.
46 - مایوس از رحمت خدا نباشند. 47، 48 و49 - از محبت ظلمه و فسقه و کفره و دوستی با ایشان اجتناب کنند.
50 - از بغض اشخاص صالح اجتناب کنند. 51 - از نمامی و خبرچینی اجتناب کنند. 52 - سر مردم را فاش نکنند.
53 - کسی را سخریه نکنند. 54 - زخم زبان به کسی نزنند. 55 - مردم را سبک نکنند.
56 - مردم را حقیر نشمارند. 57، 58 و59 - از لعن و سب و شتم در غیر مواردی که شرع استثناء کرده، اجتناب کنند.
60 - آنچه را که قبیح است، به اسم صریح ذکر نکنید. 61 - طعن در نسب مردم نزنید مگر برای مصلحت شرعیه.
62 - طعن در کلام غیر نزنید مگر برای اظهار حق. 63 - بی جهت با کسی دعوا و نزاع نکنید. 64 - خوض در باطل نکنید.
65 - نفاق زبانی با کسی نکنند. 66 - بین متخصامین به دو زبان سخن نگویند. 67 - شفاعت بدکاران را نکنند.
68 - پشتیبانی و کمک از باطل نکنند. 69 و 70 - امر به منکر و نهی از معروف نکنند.
71 - در سخن گفتن درشتی نکنند. 72 - سؤال و تفحص از عیبهای مردم نکنند. 73 - دعای خیر برای بقای ظالم نکنند.
74 - میل و رکون به ظالم پیدا نکنند. 75 - کمک ظالم نکنند حتی در امور مباحه بلکه در امور مستحبه.
76 - در مساجد متکلم به کلام دنیا نشوند. 77 - اسم شکنی از مردم نکنند و به لقب زشت آنها را نخوانند.
78 - برخبر فاسق پیش از تجسس در راست و دروغ بودن آن ترتیب اثر ندهند. 79 - از قسم خوردن زیاد اجتناب کنند و لو قسم راست باشد.
80 - رد عذر برادر دینی ننمایند، بلکه مطلقا قبول کنند چه عذر او راست باشد یا دروغ.
81 - متشابهات قرآن را تفسیر به رای نکنند برای فتنه جوئی. 82 - قطع کلام غیر ننمایند مگر برای مصلحت شرعیه.
83 - تابع رد کلام متبوع خود ننمایند و مخالفت او نکنند مگر این که کلام متبوع مخالف شرع باشد و متابعت او طاعت مخلوق و معصیت خالق باشد.
84 - درگوشی در مجلسی که ثالثی باشد، سخن نگویند مگر امر به صدقه یا معروفه یا اصلاح بین دو نفر.
85 - با زن جوان نامحرم سخن نگویند مگر برای ضرورت شرعی. 86 - اهل معصیت را به طریق معصیت دلالت نکنند.
87 - فاحشه را شهرت ندهند. 88 - شیوع فواحش و منکرات را در میان مؤمنین و مسلمین دوست نداشته باشند.
89 - مزاح و شوخی که منجر به خصومت و دشمنی و بدی شود یا در شرع ممنوع باشد، نکنند. 90 - حرف بی معنی و بیهوده نگویند.
91 - افساد بین آقا و نوکر یا زن و شوهر نکنند. 92 - کتمان شهادت نکنند. 93 - شهادت دروغ و ناحق ندهند.
94 - نسبت زنا به زنهای عفیفه ندهند. 95 - بدگوئی از مردگان نکنند. 96 - به حکام خوب، بد نگویند.
97 - ترک دعا به مصلحت سلطان نکنند. 98 - کتمان علم نکنند مخصوصا وقتی که بدعتی در دین ظاهر شود.
99 - به خدا و رسول و امام نسبت دروغ ندهند. 100 - کلامی نگویند که مفسده آن بزرگ و موجب ضرر بشود.
منابع :
پایگاه حوزه نت
پایگاه اخلاق
شیعه نیوز
سخنانی گوهربار در مورد مادر:
بهشت زیر قدمهای مادران است . پیامبر اکرم «ص»
حق مادرت بر تو این است که بدانی او تو را در جایی حمل کرده است که هیچ کس حمل نمی کند و از میوه دلش آن به تو داد که هیچ کس به دیگری نمی دهد . امام سجاد «ع»
خداوند به سپاسگزاری از خود پدر و مادر فرمان داده است از پدر و مادرش سپاس گزاری نکند ، خداوند را سپاس نگفته است . امام رضا «ع»
ما به انسان سفارش کردیم که به پدر ومادرش نیکی کند ، مادرش او را با رنج حمل کرد وبا رنج بر زمین نهاد . سوره مبارکه احقاف ، آیه 15
پس حضرت فرمود که اگر امیرالمؤمنین حضرت علی(علیه السّلام) تزویج نمى نمود حضرت فـاطـمـه زهـراء(علیها السـّلام) را، کفوى و نظیرى نبود او را بر روى زمین تا روز قـیـامـت نه آدم و نه آنها که بعد از او بودند. (1)
علامه مجلسی(رحمه الله) در ذیل ترجمه این حدیث فرموده که:
(صـدیـقـه) به معنى معصومه است.
(فـاطـمـه) یعنى از بـدیـها بریده شده است.
(زکـیـّه) یعنى نـمـوّ کـنـنـده در کـمـالات و خـیـرات.
(زهـراء) یـعـنـى نــورانــى بــه نــور صُـــورى و مـعـنــوى.
(مـبـارکـه) یعنى صاحب برکت درعلم،فضل،کمالات،معجزات،اولادکرام.
(مـرضـیـه) یـعـنـى پــسـنــدیــده خــدا و دوســتـان خــدا.
(راضـیـه) یـعنى راضـى بـه قـضـاى حـق تـعـالـى.
(مـحـدّثـه) یعنى مَـلَک با او سخن مى گفت.
(طـاهـره) یعنى پاکیزه ازصفات نقص.